پيامهاي ارسالي
+
بي قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بي تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستي وبين من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقي دارد
بال وقتي قفس پر زدن چلچله هاست
بي تو هر لحظه مرا بيم فرو ريختن است
مثل شهري که به روي گسل زلزله هاست
باز مي پرسمت از مسئله دوري وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست...
(فاضل نظري)
اسپايکا
96/6/19
+
عشق با اين همه نيرنگ عواقب دارد
# جَدَلِ آينه و سنگ عواقب دارد
# رود بي تاب براي لب درياست ولي...
# جاده فرسنگ به فرسنگ عواقب دارد
# مثل موي تو بلند است و سياه است و قشنگ
# شب براي منِ دلتنگ عواقب دارد
# باد هرزه ست ! برو شال سفيدي سرکن
# سعي کن صلح کني ، جنگ عواقب دارد
# آخ ! زنبور عسل عاشق چشم ملکه ست
# چشم هاي عسلي رنگ عواقب دارد!!
عليرضااحساني نيا
96/6/18
+
قطاري که تو را برد
چه چيز راباخود برمي گرداند؟
تعادل دنيا
گاهي فقط به مويي بند است
لوکوموتيوران تو
کاش اين را مي دانست...
(حافظ موسوي)
عليرضااحساني نيا
96/6/18
+
ديشب گرسنه بود دختري که مُرد
چه آسان به خاک پس داديمش
و همسايه اش زيارتش قبول !
ديشب از سفر رسيد
براي چهارمين بار مکه رفته بود .
عليرضااحساني نيا
96/6/18
+
وقتي آدم نمينويسد
يا پر از حرف است
يا چيزي براي گفتن ندارد
پر از حرفم، اما
چيزي براي گفتن ندارم
عليرضااحساني نيا
96/6/18
+
ديشب گرسنه بود دختري که مُرد
چه آسان به خاک پس داديمش
و همسايه اش زيارتش قبول !
ديشب از سفر رسيد
براي چهارمين بار مکه رفته بود . . .
عليرضااحساني نيا
96/6/18
+
کنارِ راه نشسته ام
راننده چرخ پنچر را عوض مي کند
جايي را که از آن آمده ام دوست ندارم
جايي را که به آن مي روم هم دوست ندارم
پس چرا به عوض کردنِ چرخ با بي طاقتي نگاه مي کنم؟
عليرضااحساني نيا
96/6/18
+
وقتي آدم نمينويسد
يا پر از حرف است
يا چيزي براي گفتن ندارد
پر از حرفم، اما
چيزي براي گفتن ندارم
عليرضااحساني نيا
96/6/18
+
آزموده اي مرا هزار بار
آزموده اي مرا هزار نسل
آزموده اي مرا هزار سال
آنچنان که روي اين سياهِ خاکيِ زمين
از براي يک هبوطي دگر
جاي ديگري نمانده است
آزموده اي و باز داده هاي موردي جديد
ساده مي کند جواب اين سوال را
احتمال رستن يک از هزار را
مورد شماره ي جديد آزمون منم
نسل يک هزارم نژاده ي بشر.
+
# نه اين که فکر کني خسته ام، فقط گاهي
# به روي بامِ دلم لانه مي کند آهي
# دوباره روحِ تو را مي دمم به پيکرِ شعر
# چه واژه هاي بديعي، چه شعرِ دلخواهي!
# خدا کند بشود بينِ اشک ها پيدا
# براي رد شدن از بغض ها گذرگاهي
# نشسته داغِ رسيدن به سينه ي جاده
# و هل اليک سبيلٌ؟ نشان بده راهي
# تو را من از تو طلب مي کنم، تو مي گويي:
# هميشه قسمتِ تو نيست آن چه مي خواهي!
* صحرا *
93/12/8
+
# باران که مي بارد جدايي درد دارد
# دل کندن از يک آشنايي درد دارد
# هي شعر تر در خاطرم مي آيد اما
# آواز هم بي همنوايي درد دارد
# وقتي به زندان کسي خو کرده باشي
# بال و پرت، روز رهايي درد دارد
# ديگر نمي فهمي کجايي يا چه هستي
# آشفتگي ، سر به هوايي درد دار تقصير باران نيست اين ديوانگي ها
# تنها شدن در هر هوايي درد دارد
# بايد گذشتن را بياموزم دوباره
# هرچند مي دانم جدايي درد دارد ....
* صحرا *
93/12/8
+
عجب ماهيه اين اسفند ماه..!!!
حميد باکري: 6 اسفند
حاج حسين خرازي: 8 اسفند
امير حاج اميني: 10 اسفند
حاج محمد ابراهيم همت: 17 اسفند
حجت الله رحيمي: 18 اسفند
عبدالحسين برونسي: 23 اسفند
(((حاج عباس کريمي))) : 23 اسفند
مهدي باکري: 25 اسفند
شهادت هنر مردان خداست.....
مهندس مکانيک
93/12/6
+
آمدي باتاب گيسو، تا كه بيتابم كني
# زلف را يكسو زدي، تاغرق مهتابم كني
# آتش ازبرق نگاهت ريختي بر جان من
# خواستي تا در ميان شعله ها، آبم كني...
شاخآبه عشق
93/12/6