وقتی که باران توی رؤیاها نمیبارد
وقتی نسیمی نیست؛
باید برای خوابهایم رمز بگذارم.
از : میر فضلی
خدایا چند روز بود دلم براش تنگ شده بود...
یه احساس عجیبی داشتم...
خوابهایم شده بود کابوس!!!
وقتی رفتم وبلاگش دیدم که مشکلی براش پیش اومده...
فقط گریه کردم وازخدا رفع مشکلش رو خواستم...
خدایا تو میدونی اون هنوزم عزیزترینمه ...
خداجون خواهش میکنم تورو به جدش قسمت میدم که مشکلشو حل کن...
خدایا نزار ناراحت باشه...
خداجون کمکش کن...
خدایا بهترینهارونصیبش کن...
خدا...
خدا...
خدا...