درود دوستان عباداتتون قبول.
همونطور که خودتونم میدونید دیشب شب نوزدهم ماه رمضون بود،منم مثل همه ی شما
باخودم گفتم برم مسجدی جایی تا احیا رو تو جمع نگه دارم آخه میدونید که خدا بالاخره به
خاطر یکی تو اون جمع بقیه رو هم مورد لطف خودش قرار میده.گرچه لطف خدا همیشه
شامل ما میشه و ما ناشکریم...
خوب سرتونو درد نمیارم من به اتفاق خونوادم رفتیم یکی از امامزاده های شهرمون تو
صحن امامزاده فرش انداخته بودن و جو کاملأ عرفانی مومعنوی بود،چیزی که توجه ام را
جلب کرد ومتأسف شدم ظاهر دخترخانوما وآقا پسرهایی بود که اومده بودن مراسم!انگار
اومدن عروسی نمیدونم با خودشون چه فکری کردن که با این تیپ اومدن ولی اونجا فقط
ازخدا براشون عاقبت بخیری رو آرزو کردم ولی نمیدونین وقتی اونا رودیدم چادرم بیشتر
کشیدم جلو وبه چادری بودنم افتخار کردم.اونجا بود که قدر چادرم رو دونستم وبا خدا عهد
بستم که هیچوقت چادرمو کنار نذارم.التماس دعا دارم ازهمتون امیدوارم همه ی جوونها
عاقبتشون ختم بخیر بشه.رخت زیبای آسمانی را خواهرم با غرور برسر کن،نه خجالت
بکش نه غمگین باش،چادرت ارزش است باور کن...