هانیه جان
بودنت رنجی نبود که رفتنت عذابی شدبرای نبودنت...
عزیزدلم امشب پانزدهمین شبیست که زیرخروارهاخاک راحت خوابیده
...هنوزباورنمیکنم رفتنت را
،بی سروصدا،ناگهان،بدون دلیل ترک کردیمون...
دلم برات تنگ شده دختر،همیشه عجله داشتی توهمه چیز
...چراتو رفتن هم عجله کردی؟هانیه ی عزیزم همیشه بیادتم،خدارحمتت کنه...
هانیه بخدانوزده سال زیادنبود،چقدرزودخسته شدی،چقدرزود.
..........دعامیکنم باحضرت زینب س محشوربشی...
سخته باور رفتنت...سخت،تنهامرحم این داغ اشک ریختنه...
بچه هافاتحه برا هانیه یادتون نره!