شادی همیشه سهم خودت ، غم غنیمت است
شادی اگر زیاد اگر کم غنیمت است
معشوق شعرهای کهن گرچه بی وفاست
گاهی خبر بگیرد از آدم غنیمت است
ای خنده ات شکوفه ی زیتون رودبار
خرمای چشم های تو در بم غنیمت است
چشمان تو غنائم جنگی ست بی گمان
با من کمی بجنگ که این هم غنیمت است
گل های سرخ ، آفت جان پرنده هاست
در گوشه ی قفس گل مریم غنیمت است
شیرین قصه را به کلاغان نمی دهند
یک چای تلخ با تو عزیزم غنیمت است