سلام دوستان گلم شاید دیگه تا اولین روز یا آخرین روز نوروز90 نتونم به روز کنم واسه همین ازهمین الان سال نو را به همتون تبریک میگم انشاالله سال خوب وپراز خیر وبرکت برا همتون باشه یادتون باشه بافرارسیدن سال نو دلامون رو از هرکینه و دشمنی پاک کنیم ولحظه ی تحویل سال دعا برای فرج آقا(عج) وبرای همدیگه فراموش نشه ملتمس دعای خیرتونم...
خداوندا دراین سالی که درپیش است نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای لیکن
در آغاز طلوع روشن سالی که می آیدکمک کن تا رها سازم ز خود من کوله بار
یک هزاروسیصد افسوس و هزارو سیصد اندوه و...
مرا دراین سیه سودا و این سرمای پرسوز و سکوت سایه های سرد یاری کن...
وباتدبیر پرمهرت سحرگاهان سروش سبز سیمای سعادت ساز ساقی هدیه ام فرما.
خداوندا...
نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما برای مردمان خوب این وادی عطا فرما هزار امید هزاروسیصد آگاهی و بهروزی
هزاروسیصدو نود لبخند زیبا را...آمین
شاد باشید وکامیاب در پناه ایزد منان
به نام نامی دوست
سلام حالتون خوبه ؟ولادت امام حسن عسگری (ع) رو اول به فرزند بزرگوارشون وبعد به شما دوستان عزیز پارسی بلاگی تبریک میگم انشالله روز خوبی رو آغاز کرده باشید. امروز تولد خواهرزاده ی گلم هم هست بهش میگم ملیکاجون خاله تولد هفت سالگیت مبارک براش آرزوهای خوب میکنم.
بَـرنیامــــد از تـمنّای لـبَت کــــامــم هـنوز بَر امیدِ جامِ لَعلَات دُردی آشامم هنوز
روز اوّل رفــت دینــم، بــر سـر زلـفین تــو تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز
ساقیا یک جرعهای زان آبِ آتشگون که من در میان پختگان عشق او خامم هنوز
از خطا گفتم شبی زلف ترا مشک خُتَن میزند هر لحظه تیغی مُو بر اندامم هنوز
پــرتـو روی تـو تـا در خلوَتم دیـد آفـتــاب میرود چون سایه هر دَم بر دَر و بامَم هنوز
نام من رفتهست روزی بر لبِ جانان به سَهو اهل دل را بوی جان میآید از نامَم هنوز
در ازل دادهست مــا را ســاقیِ لعل لبت جرعهی جامی که من مدهوش آن جامم هنوز
ای که گفتی جان بده ، تا باشدت آرام جان جان به غمهایش سپُردم نیست آرامم هنوز
در قلـــم آورد حـــافظ قـصه لـعل لــبش آب حیوان میرود هر دم ز اقلامم هنوز
سلام احساس میکنم این غزل حافظ خیلی قشنگه!نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده، می نویسد: در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود.
گناهان یک روز او عبارت بودند از:
• سجده نماز ظهر طولانی نبود.
• زیاد خندیدم.
• هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
راوی در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... !
سلام این روزها دلم خیلی براآقا تنگ شده دعاکنیم برای هم در این رنج بی حساب...